بابا...بابابابا....بابابا.....
اون روز،روزی بود که منو بابایی غرق لذت شدیم . بابا..بابا.. . این اولین کلمه ای بود که 6ماهگی گفتی بعد از اون همه صداهای نامفهوم.چقدر قشنگ این کلمه رو تکرار میکنی بابا.. بابابا... رفته بودیم دیدن لنا کوچولو،نی نی ناز عمو کامبیز که شما این کلمه رو اونجا گفتی. آرمان عزیزم، از الان فکر میکنم که چقدر دلم برای این روزها تنگ میشه...... دیدت به اطراف دقیقترشده،کمکم داری تلاشتو میکنی که چهار دست و پا بری،یکی دوقدم که میری خسته میشی اما دوباره بلند میشی و حرکت میکنی ویه کار بامزه که انجام میدی اینکه وقتی برات لالایی میگم با من میخونی یه یه یه یه یه ی ی ی... ...
نویسنده :
مامان آرمان
10:53